۱۳۹۰ مهر ۱۷, یکشنبه

ماتریالیزم تاریخی به نقل از مقدمه ای بر نقد اقتصاد سیاسی


«انسان ها در تولید اجتماعیِ زندگی خود وارد روابط معین و ضروری ای می شوند که مستقل از ارادۀ آنهاست، روابط تولیدی ای که متناظر مرحلۀ معینی از تکامل نیروهای مادی تولیدشان است. مجموع کل این روابط تولیدی، ساختار اقتصادی جامعه را تشکیل می دهد، یعنی آن شالودۀ واقعی که روبنای حقوقی و سیاسی بر روی آن ظاهر می شود و اَشکال معین آگاهی اجتماعی با آن هماهنگی دارد [و اشکال معین آگاهی اجتماعی متناظر آن است]. شیوۀ تولید زندگی مادی، روندهای زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را به طور کلی مشروط می سازد.این آگاهی انسان ها نیست که هستی آنان را تعیین می کند، بلکه به عکس هستی آنان است که آگاهی شان را تعیین می نماید. نیروهای مولد مادی جامعه در مرحلۀ معینی از تکامل خود، با روابط تولیدی – یا با آنچه صرفاً بیان حقوقی روابط تولیدی است – یعنی با روابط مالکیتی که تاکنون در چهارچوب آن عمل کرده اند، وارد درگیری می شوند. این روابط از اَشکالِ نیروهای مولد به زنجیرهای آنها مبدل می گردند. در این هنگام یک عصر انقلاب اجتماعی آغاز می گردد. با تغییر شالودۀ اقتصادی، کل روبنای عظیم به کُندی یا به سرعت تحول می یابد. در بررسی این تحولات همواره باید بین تحول مادی شرایط اقتصادی تولید، که می توان با دقت علوم طبیعی آن را تعیین کرد، و اَشکال ایدئولوژیکی که در آنها انسان ها از این درگیری آگاهی می یابند و مبارزه را به سرانجام می رسانند تمایز قایل شد. همان گونه که در مورد یک شخص برحسب آنچه خود او در مورد خویش می اندیشد داوری نمی کنند، به همان گونه دربارۀ این تحولات [اجتماعی] نمی توان برحسب آگاهی متناظرشان قضاوت کرد. بلکه به عکس، این آگاهی را باید از روی تضادهای زندگی مادی، از درگیری موجود بین نیروهای اجتماعی تولید و روابط تولیدی توضیح داد … در تصویری کلی می توان شیوه های تولید آسیائی، باستانی، فئودالی و بورژوائی مدرن را همچون دوره های تحول پیش روندۀ شکل بندی های اقتصادی مشخص کرد.» (رجوع کنید به فرمول بندی خلاصۀ مارکس در نامۀ مورخ ۷ ژوئیۀ ۱۸۶۶ او به انگلس: «نظریۀ ما که طبق آن سازمان کار توسط وسایل تولید تعیین می شود»).
In the social production of their existence, men inevitably enter into definite relations, which are independent of their will, namely relations of production appropriate to a given stage in the development of their material forces of production. The totality of these relations of production constitutes the economic structure ofsociety, the real foundation, on which arises a legal and political superstructure, and to which correspond definite forms of consciousness. The mode of production of material life conditions the general process of social, political, and intellectual life. It is not the consciousness of men that determines their existence, but their social existence that determines their consciousness. At a certain stage of development, the materialproductive forces of society come into conflict with the existing relations of production or — this merely expresses the same thing in legal terms — with the property relations within the framework of which they have operated hitherto. From forms of development, of the productive forces, these relations turn into their fetters. Then begins an era of social revolution. The changes in the economic foundation lead, sooner or later, to the transformation of the whole, immense, superstructure.